جولان سربازان میت در ارومیه

آزاد یوسفی راد

چگونه پیاده نظام ترکیه در راستای منافع این کشور در ایران فعالیت می‌کند؟

باید اعتراف نمود تا روزی که منافع ترکیه و متحدانش ایجاب نکند قرار نیست این استان از ظرفیت فوق استراتژیکش در هم مرزی با یک بازار وسیع مصرفی چون اقلیم کردستان و برخورداری از اشتراکات فراوان فرهنگی و تاریخی‌شان بایکدیگر، منفعتی کسب نماید و همواره سایه حاشیه سازی و اختلاف افکنی از درون و خارج از کشور بر مناسبات تجاری و فرهنگی این دو سوی مرز، سنگینی خواهد نمود
کد خبر : 4815
تاریخ انتشار : شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۸
چگونه پیاده نظام ترکیه در راستای منافع این کشور در ایران فعالیت می‌کند؟

به قلم  آزاد یوسفی راد- روزنامه‌نگار

.

ارومیه در روزهای گذشته میزبان نشست استانداران هم مرز جمهوری اسلامی ایران و اقلیم کردستان بود، استانداران اربیل (هه‌ولیر)، سلیمانیه، دهوک و حلبچه با اختیاراتی تام از سوی هیات وزیران اقلیم کردستان برای شرکت در این نشست که با حضور وزیر کشور، معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امورخاجه، رئیس کل گمرک جمهوری اسلامی ایران و استانداران آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه برگزار شد حضور یافتند، نشستی بی سابقه که نشان از تمایل و نیاز دوطرف به ارتقای روابط اقتصادی و تجاری با یکدیگر دارد.

هدف از این نوشتار اگر چه اشاره به آمار و ارقام تبادلات دو سوی مرز نیست اما ماجرا از آنجا شروع می‌شود که بدانید اقلیم کردستان با یک بازار مصرف نسبتا وسیع که فرهنگ مصرف گرایی شهروندان آن در سطح منطقه زبان زد عام و خاص است تقریبا تمام کالا و اجناس خود را وارد می‌کند در یک کلام بهشتی برای صادرات کشور های همجوار محسوب می شود.

به جرات می‌توان گفت محصولات ترکیه در این کشور رقیبی ندارند، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد هرچه در فروشگاه‌ها و بازار مصرفی اقلیم کردستان دیده می‌شود از ترکیه وارد می‌شود و کار به جایی رسیده است که تجار ترک اقدام به ساخت مال و فروشگاه‌های چندهزار متری برای عرضه محصولات خود نموده‌اند و سالانه میلیاردها دلار سود از این بازار به جیب می‌زنند!

این درحالی است که اقلیم کردستان طولانی ترین مرز زمینی را با ایران داشته و به علت حمل و نقل ارزان در ایران، بازار مصرفی اقلیم کردستان می‌تواند به اصلی ترین مقصد صادرات اجناس، کالا، موادغذایی، محصولات کشاورزی و باغی و در یک کلام هرچیزی که قابلیت مصرف داشته باشد از تمام استان های کشور تبدیل شود.

با قراردادن این قطعه پازل در کنار تحرکات بی سابقه مقامات اقلیم کردستان و جمهوری اسلامی ایران جهت ارتقای سطح روابط اقتصادی و تجاری خود با یکدیگر می‌توان پی برد که توسعه این روابط به مذاق کشوری که کنترل مستقیم واردات اقلیم کردستان را در دست دارد خوش نخواهد آمد و طبیعی است که تمام مهره و امکانات خود را در راستای ایجاد تنش و برهم زدن این مناسبات به کار ببندد.

از دوران استانداری شهریاری که کلید ارتقای روابط اقتصادی با اقلیم کردستان زده شد، دامن زدن به حواشی این مناسبات از طریق برجسته کردن حساسیت های قومی تبدیل به پروژه مشترک برخی از فعالین رسانه، مدنی و حتی مسئولین عموما انتخابی در ارومیه شد، پروژه‌ای که با آمدن معتمدیان و تشدید این روابط با شدت و وسعت بیشتری ادامه یافته است.

در جریان این نشست تا زمانی که حواشی بج‌سینه استاندار اربیل کلید نخورده بود، این جمعیت از میزبانی این نشست در ارومیه ابراز نارضایتی و نگرانی می‌نمودند و مدعی آن بودند که می بایست این نشست در استان کردستان برگزار شود در حالیکه استان آذربایجان غربی نزدیک ترین فاصله را با پایتخت اقلیم کردستان دارد و مرز بین المللی تمرچین می‌تواند به تنهایی تبدیل به دروازه تزانزیت ایران به این منطقه شود به گواه سخنان رئیس کل گمرک جمهوری اسلامی ایران میزان صادرات کشورمان به اقلیم کردستان از میزان صادرات  به ۲۷ کشور اروپایی بیشتر است به زبان ساده تر این جمعیت از هیچ استدلال سطحی و خلاف منافع ملی‌ای برای به حاشیه بردن این روابط فروگذار نکردند.

پس از آنکه پاتک میزبانی ارومیه از این نشست راه به جایی نبرد این رسانه‌ها و فعالین به ظاهر دلسوز این خاک به چرایی استفاده مطبوعات اقلیم کردستان به عنوان “استان ارومیه” پرداختند و آن را چون پیراهن حضرت عثمان علم کردند و این نشست و تمام مسئولان حاضر در آن را زیر سوال بردند این در حالی است که در ادبیات روزمره و رسانه‌ای اقلیم کردستان همواره استان آذربایجان غربی با نام “استان ارومیه” نامبرده می‌شود. اشتباه مصطلحی که در سطح جهان هم ده‌ها نمونه از آن وجود دارد و این به معنی دهن‌کجی و یا به زیر سوال بردن هویت آن مکان نیست! همانطور که ما کشور آفریقایی “Cote d’Ivoire” را ساحل عاج می‌نامیم و هیچ دشمنی و عداوتی با آن نداریم و ده ها نمونه دیگر از این اشتباهات مصطلح که در سطح جهان وجود دارد.

تا اینجای کار تلاش این جمعیت و دستاویز هایی که انتخاب کرده بودند چنان که باید موثر واقع نشد تا آنکه استاندار اربیل ( هه‌ولیر) تصمیم گرفت تا نشان سینه( بج‌سینه) نقشه کردستان را بر روی لباسش نصب کند اگر واقع بینانه نگاه کنیم بج‌سینه استاندار هه‌ولیر که جغرافیای کردستان را به تصویر کشیده است بخشی از خاک ایران را نیز در خود دارد و چنین حرکتی چه عامدا و چه سهوا برخلاف آداب دیپلماتیک است و وزارت امورخارجه می‌تواند مطابق عرف، به مقامات اقلیم کردستان این مسئله را گوشزد نماید.

اما همین حرکت بهترین بهانه بود تا این رسانه‌ها و فعالینی که به خصوصیات آنان اشاره شد اصل این نشست و ارتباط را با توسل به مفاهیم وطن پرستی و دفاع از تمامیت ارضی که از قضا هیچ سنخیتی با رفتار، افکار و نیت قلبی شان ندارد به زیر سوال ببرند و با جوسازی و فشار افکارعمومی سعی در وادار نمودن مسئولان و نمایندگان مجلس برای موضع گیری علیه ارتقای این روابط نمایند! روابطی که اصلی ترین تهدید برای بازار بی رقیب ترکیه در اقلیم کردستان به شمار می آید! سطح و ادبیات کینه‌توزی و دشمن تراشی از کُردها با توسل به اقدام استاندار هه‌ولیر در سطحی دنبال شد که باید به این جمعیت یادآوری شود این اقدام از سوی یک مقام خارجی صورت گرفته و اگر شهروندی عادی در این شهر چنین کاری را انجام می‌داد حتما توسط نهاد های انتظامی و امنیتی به شدیدترین شکل ممکن با وی برخورد می‌شد و همین برخوردهای گازانبری نیز باعث شده تا چنین چیزی در سطح شهر عملا مشاهده نشود.

در جمع بندی آنچه گفته شد باید گریزی به استانداردهای دوگانه مسئولین امر در برخورد با مسئله تجزیه طلبی و پانگرایی زد که نخ‌نما و عریان شده است! به عنوان یک روزنامه‌نگار بومی با صراحت و بدون واهمه باید گفت که در سطح شهر ارومیه تعداد پرچم و نشان‌های کشور ترکیه و جمهوری آذربایجان(به هر طریق و شکلی از لوگوی روی ماشین و تبلیغات بیلبوردی به بهانه مهاجرت وتحصیل تا جاسوئیچی و پرچم پارچه‌ای و …گرفته) از پرچم جمهوری اسلامی ایران بیشتر است و اثبات این سخن نیز عملیاتی تحقیقی و آماری نمی‌خواهد! کافیست چندساعتی در سطح شهر ارومیه با داشتن این ذهنیت قدم بزنید و حواستان به اطراف و گوشه و کنار باشد! با هربهانه و بی‌بهانه شما این پرچم ها را خواهید دید اما برخوردی و نظارتی بر روی این تحرکات روز افزون دیده نمی‌شود!

نهادهای نظارتی بررسی نمایند که آیا آماری از تعداد مراجعه شهروندان ترکیه و جمهوری آذربایجان برای مداوا به بیمارستان‌های ارومیه و یا اماکن خدماتی ورفاهی وجود دارد که این چنین پرچم این دوکشور در آنجا خودنمایی می‌کند و گاها نشانی از پرچم کشورمان حتی در بین آنان دیده نمی شود! این درحالی است که سالانه هزاران شهروند از اقلیم کردستان به عنوان توریست و یا برای درمان پزشکی به ارومیه سفر می‌کنند اما ترس مدیران خدمات درمانی و رفاهی از حاشیه سازی این جمعیت، باعث شده تا پرچم اقلیم کردستان که قانون اساسی عراق صراحتا آن را به رسمیت می‌شناسد تبدیل به تابویی در این استان شود و حتی در همان نشست که هیاتی از عالیترین مقامات اقلیم کردستان عراق در ارومیه حضور داشتند از قراردادن پرچم اقلیم کردستان در کنار پرچم عراق نیز خودداری نمایند!

در پایان باید اعتراف نمود تا روزی که منافع ترکیه و متحدانش ایجاب نکند قرار نیست این استان از ظرفیت فوق استراتژیکش در هم مرزی با یک بازار وسیع مصرفی چون اقلیم کردستان و برخورداری از اشتراکات فراوان فرهنگی و تاریخی‌شان بایکدیگر، منفعتی کسب نماید و همواره سایه حاشیه سازی و اختلاف افکنی از درون و خارج از کشور بر مناسبات تجاری و فرهنگی این دو سوی مرز، سنگینی خواهد نمود مگر آنکه یک اراده قوی سیاسی- امنیتی در سطح ملی و استانی برای برهم زدن معادلات و ریشه کن نمودن بساط این مدافعان همیشگی منافع ترکیه در شهر ارومیه و خاک ایران وجود داشته باشد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 6 در انتظار بررسی : 6 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.