عظیم عثمانیان - کارشناس ارشد طراحی شهری

توسعه شهـر؛ لـزوم تخصـص گـرایی و ضـرورت توهم زُدایی

شهر به عنوان پیچیده ترین سیستم دست ساختِ بشرِ نوین امروزی می باشد که حاصل اندوخته ی دهها هزار سال پیشرفت انسان در حوزه های تمدن، علم و فناوری است.
کد خبر : 3981
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۶
توسعه شهـر؛ لـزوم تخصـص گـرایی و ضـرورت توهم زُدایی

 

به راحتی می توان نمودِ تکاملِ فرهنگ و صنعت هر ملتی را در شهرهایش جستجو کرد. آنچنان که تمام امپراطوری ها و تمدن های اولین و همچنان ادیان، تمرکز خاصی بر مقوله شهر داشته زیرا آنکه شهر بازتابی از نظریات و نگاه های هر مکتبی به جهان پیرامون و نحوه تعامل و کارکرد در ارتباط با انسان ها و خالقی که بدان اعتقاد داشته، می باشد.
شاید در نگاه اول واژه های شهر و شهرسازی تصویری محدود از واقعیت موجود را نمایان سازد ولی آنگاه که این نگاه، عمق می باید تا حدودی می توان به گستردگی مقولات مورد پوشش شهر پی برد. این پی بردن نه به معنای احاطه علمی و توانایی تحلیل تک تک موضوعات جاری در مبحث شهر بلکه به معنای دشواری درک این موضوع می باشد که علوم شهری دانشی میان رشته ای می باشد که شاید هر یک از متخصصان رشته های مختلف آنرا از آن خود دانسته و بی‌شک متعلق به همه بوده و هیچ ارتباط مطلق با هیچ حوزه ای هم ندارد.
گزاف نیست که هریک از متخصصان جغرافیا و برنامه ریزی شهری، طراحان شهری، مهندسین معماری منظر، معماران، مهندسین شهرساز و عمران، زمین شناسان، متخصصان سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه برداران، سیاست گذاران شهری، روانشناسان محیط، اقتصاددانان شهری، جامعه شناسان شهری و… خود را قسمتی از موضوع شهر و نظرات خود را کارگشا در رفع معضلات و بحران های شهر امروزی بدانند ولی نباید از این موضوع مغفول ماند که شهر یک کلیت واحد زنده است و نگاه جزیی جز افزودن درد، درمان نخواهد بود.

به عبارت ساده شهر را می توان یک واحد اجتماعی و سیاسی، یک واحد فعالیتی، کالبدی و جمعیتی دانست. به عبارت کلی تر، شهر عبارت از الحاق یک مکان با مردم ساکن آن است. ولی می توان به صورت کامل تر گفت: شهر به معنای کامل یک نظام(System) باز است که مشکل هر جزء بصورت مستقیم یا غیر مستقیم بر اجزاء دیگر نیز تاثیرگذار است. یعنی شهر نمی‌تواند از هر نظر کامل و مجموعه ای از تمام عوامل لازم برای ادامه حیات خود باشد. بنابراین به صورت مجزا و جدا از نواحی اطراف و یا سایر نواحی نمی تواند به فعالیت خود ادامه دهد.
هزاران سال است که شهرها وجود دارند ولی تعریف خاصی را نمی توان به صورت فصل الخطاب بر آن در نظر گرفت بلکه می توان ده۲ها تعریف جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بدان منسوب کرد.
از انقلاب صنعتی به بعد که شهرها تاثیرات بسیاری را پذیرفتند، لزوم توجه و نگاه ویژه به شهر همراه با تمام موضوعات مربوط بدان در جهان توسعه یافته ضروری تر شد.
شهرهای صنعتی اغلب در اروپا با گذراندن حالت گُذار که بسیار نیز به طول نینجامید به حال توسعه یافته و ثبات رسیدند ولی میراث دار آنها شهرهایی در جهان سوم شده اند که بصورت وحشتناک در میان دو راهی سنت و صنعت به دام افتادند و شهرها اولین قربانیانی بود که باید تقاص این تحولات را پس دهند.

مشکلاتی مانند کمبود مسکن برای شهروندان، حاشیه نشینی و زاغه نشینی، مهاجرت با نرخ های هولناک به شهرها بخصوص مادر شهرهایی که نسبت به شهرهای کوچکتر از انباشت ثروت و اشتغال بهتری برخوردار بودند، وضعیت زیست محیطی نامناسب، به وجود آمدن قطب بندی های اقتصادی و فرهنگی در بالا و پایین شهرها، کمبود امکانات آموزشی برای همه بصورت یکسان، افزایش بزه و جنایت در شهرها، نامساعد بودن وضعیت بهداشت در قریب به اتفاق محلات حاشیه نشین که قشر اعظم شهرها را تشکیل می دهد، بحران ترافیک و بالتبع افزایش آلودگی های محیطی و بالا رفتن تعداد روزهای ناسالم و خطرناک هوا، عدم برخورداری تمام نقاط شهر از تاسیسات و تجهیزات شهری مناسب، عدم توانایی تامین آب شرب سالم برای همه شهروندان، تفاوت ها و تبعیض های قومی و مذهبی در شهرهای با بافتِ متنوع قومی- مذهبی، عدم جذب بسیاری از شهروندان در نظام اقتصادی شهر و روی آوردن به شغل های کاذب که تامین کننده احتیاجات ایشان نبوده و سیستم شهر را نیز مختل می نماید و…. تنها تعدادی معدود از مشکلات شهرها درکشورهای درحال توسعه می باشد.
مقدمه عمومی و خلاصه ی ذکر شده گوشه نظری گذرا بر واقعیات های موجود در شهرهای ماست که نامزدان و طالبان شوراهای پست های مدیریتی بی توجه و بدون شناخت به آنها سالهاست وعده های خوش به مردم داده اند و این سیکل معیوب هرباره در دور تکرار است.

به عنوان مثالی بسیار ملموس مبحث حاشیه نشینی که بخاطر سبد رای بالا و مقبولیت شعارهای رویایی در آن مناطق در زمان انتخابات بسیار مورد توجه کاندیداها می باشد. چنانکه بعضا افرادی در حین ثبت نام حتی بدون شناخت شهر و تحولات درونی و بیرونی آن از رشته ای غیر مرتبط وعده ی حل کامل و فی الفور حاشیه نشینی را داده اند و اتفاقا بسیار مورد توجه و مقبولبت نیز قرار گرفته اند و امروزه همان افراد در سکان های مدیریت شهرند. بحرانی که یک قرن از مطالعه و پژوهش در مورد عوامل ایجاد کننده و چگونگی برخورد با آن در بسیاری از کشورهای دنیا می گذرد و به جرات می توان گفت که در سی سال اخیر در ایران ما و به زبان فارسی هزاران پژوهش آکادمیک و واکاوی در حوزه های اجرایی بر آن صورت گرفته است.
ولی هنوز هیچ پژوهشگر و استاد تمام در دانشگاه های معتبر ایران نتوانسته به طور قطع اظهارنظری صددرصدی برآن داشته و علاجی قطعی و حتی مُسکنی طولانی مدت برایش تجویز کند. حال چرا باید شاهد این اظهار نظرات انتخاباتی و دل بستن مردم به نتایج آن باشیم؟ آیا چیزی جز ناآگاهی وعده دهنده و عدم اطلاع عوام شهروندان است؟
عدم تخصص لازم در ارتباط با علوم شهری و عدم سابقه کار اجرایی در حوزه های شهر، شخص کاندیدا را بر آن می دارد از شعارها و برنامه هایی پوپولیستی سخن بگوید که حتی بر روی کاغذ هم نانشدنی هستند چه رسد به میدان عملی چون شهر که از هزاران فاکتور تاثیر می پذیرد و بر هزار دیگر نیز تاثیر گذار است.
حال وقتی که بسیاری از مدعیان مدیریت شهر در یک سطح بوده و از تخصص و تعهد کافی برخوردار نبوده ناخودآگاه موضوع نقد تخصصی برنامه ها در ارتباط با شهر زیر سایه می رود. روابط اشخاص با مصادر قدرت های اقتصادی و سیاسی، ارتباط با منابع ثروت، وام داری به آنها و گروه بندی های هم منافع در تعیین سرنوشت شهرما حرف اول را خواهد زد. قدرت خانوادگی و قبیله ای، شام های انتخاباتی و امتیازات بعد موعود نیز بر سرنوشت شهر سایه سیاه می افکند.
انتظارات از مدیران و تاثیران گذاران سرنوشت شهر به دلیل عدم شناخت وظایف و اختیارات شورا و عدم آشنایی اولیه با شهر و کارکردهای آن در حوزه های مختلف به حدی می رسد که برآوردن این انتظارات حتی از مقام اول اجرایی کشور (ریاست جمهوری) نیز خارج است. شروع نمایش ها زمانی هست که کاندیدهای مورد نظر به منجی شهر و سوپرمَن در اذهان تبدیل می شود و این قدرتِ تخیل و رویاپردازی ستادها که نشات گرفته از امکانات فراوان در دسترس است که نقشی بی بدیل در نتایج انتخابات ایفا می نماید. در نهایت ماحصل شورا نیز جز پاس کردن دِین ها به گروهها و صاحبان ثروت و قدرت نخواهد بود.
در شهرهای چند قومیتی و چند مذهبی نیز تعصب ها جایگزین انتخاب اصلح متخصصین و دلسوزان واقعی می شود. آن طور که اگر با پاشیدن بذر دشمنی و کینه ما بین شهروندان هم شده به اهداف و مقاصد شخصی و گروهی خویش دست یابند.

این نگرانی باید توسط صاحبان نظر و دغدغه مندان هر شهر آنچنان بسط یابد که عامه ی مردم فریفته شعارهای بی اساس نشده و توهم زُدایی گردند. چنانکه انتخاب متخصصین و مدیران لایق که توانایی تحلیل و تصمیمات کارشناسانه را دارند، برای شهروندان این امکان را فراهم آورد که زمینه ارتباط مستمر و پیگیری از وکلای شهری را داشته باشند و بستر ساز مشارکت شهروندان در اداره و نظارت بر ما وقع شهرشان گردد که این نیز خود مُیسر کننده توسعه پایدار در شهرها خواهد بود.

افکار عمومی ارومیه امروز صرف نظر از هر معیار سنجشی به دنبال مصادیقی از رشد که همانا افزایش معابر آسفالته، تعدد پل‌های غیرهمسطح و مباحثی از این دست می‌باشد است که در این صورت راه در روها برای مدیران شهری برای نپرداختن به موضوعات توسعه پایدار ایجاد می‌شود به بیان دیگر امروز با کاهش ساخت و ساز و درآمدهای ناشی از فروش تراکم و جرایم ناشی از تخلفات ساختمانی رشد نیز متوقف شده و به جد می توان ایست توسعه شهری را دید.

 

منتشرشده در شماره اول نشریه ده نگی ولات – نیمه اول آبان ماه ۱۳۹۷

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 68 در انتظار بررسی : 68 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.