هم آغـوشـی با مـرگ در یک غروب غم انگیز 

دلنوشته ای به مناسبت سی اُمین سالگرد بمباران شیمیایی #سردشت   به قلم ؛ آزاد یوسفی راد – مدیر مسئول پایگاه خبری ولات نیـــوز     بر آن ها چه گذشت!؟ گناهشان چه بود!؟ کسانی را به ناحق قتل و عام یا به خاک و قلمرو کشوری تجاوز کرده بودند!؟ چرا سهم شان از زندگی،

کد خبر : 2375
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۷ تیر ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۶

دلنوشته ای به مناسبت سی اُمین سالگرد بمباران شیمیایی #سردشت

 

به قلم ؛ آزاد یوسفی راد – مدیر مسئول پایگاه خبری ولات نیـــوز

 

 

بر آن ها چه گذشت!؟

گناهشان چه بود!؟

کسانی را به ناحق قتل و عام یا به خاک و قلمرو کشوری تجاوز کرده بودند!؟

چرا سهم شان از زندگی، مرگ بود! آن هم به فجیع ترین حالت ممکن!؟

 

قلم در وصف مظلومیت شان هیچ گاه به خود اجازه ورود به میدان را نداد.

 

فقط گهگاهی ندایی خِس خِس مانند از گلوی شاعران و قلم به دستانی بیرون آمد، آن هم صرفا برای خاموش کردن آتش درونشان!

 

روزی تاریخ قضاوت خواهد کرد در مورد مردمانی که به هر وسیله ای نَفس شان را قطع کردند (قتل عام، زنده به گور کردن، ذبح، گرسنگی و بمباران)

 

#حلبچه شان شد نماد مظلومیت و آینه ای برای نشان دادن سیمای پست انسان و #کوبانی شان شد نماد مقاومت وایستادگی زنان و مردان و بچگکان در مقابل خونخواران و سربازان سیه پوش شیطان!

 

و اما #سردشت شان شد آینه ی تصویر نمای جنایت و اولین شهرجهان که سینه و ریه مردمانش به جای دریافت اکسیژن، آتش و دود های فوق سمی از جو نامهربان آن روز ها گرفت!

 

کُرد ها در تاریخ واژه های مظلومیت، مرگ و تبعیض را با تمام وجود احساس کرده اند، اما هیچ گاه تسلیم احدی نشدند و با قطره های رنگین خون خویش درخت مقدس” #وطن ” را آبیاری کردند.

 

* ۳۰ سال گذشت!

 

۳۰ سال از غروب یکشنبه ۷ تیرماه ۱۳۶۶ می گذرد، خمپاره های شیطان رقص کنان به سردشت برخورد کرده اند و مردم گویی خوشحال اند!؟

 

دلیل چیست!؟

 

قطعا دلیل سادگی شان بود! نمی دانستند بمب شیمیایی چیست و چگونه آدمی را تسلیم به #مرگ می کند!

 

شاهدان میگویند که خوشحال بودند زیرا تلفات بسیار کمتر از دفعات پیش بود اما بعد از چند ساعت ناگهان نفس کشیدن سخت شد! آنقدر سخت که گویی گلویت را چنگ می زنند!

 

مردم شهر به سرفه افتاند و آن وقت بود که متوجه عمق فاجعه شدند، فاجعه ای که هم اکنون نیز نفس کشیدن را برای نسل دوم و سوم آن روز ها سخت می کند!

 

خدایا این ها که بودند!؟ به بدترین شیوه ی ممکن به آن ها حمله شد اما حتی یک لحظه هم به فکر فرار از شهر نیفتاند و مانند یک #شیر از کاشانه خود دفاع کردند و لرزه ای شدید بر قلب دشمنان روباه صفت انداختند!

 

و #امروز هم سردشت با هزاران تنفس دردناک در بی مهری مسئولین جهانی و کشوری به سر می برد!

 

سردشت خود رمانی #عاشقانه است از فداکاری پدران و مادرانی که فکر می کردند اگر کودکان خود را زیر آغوش خود پنهان کنند از حمله بمب های خانمان سوز بعثی در امان خواهند بود، اما غافل از اینکه در آن هیاهو #نفس_کشیدن یعنی #مرگ حتی اگر در گرمای یک هم آغوشی مقدس باشی!

 

سردشت، حلبچه، کوبانی و ده ها شهر کُردنشین مورد تجاوز ظالمان به دنیا این واقعیت را فهماند که مردمان کُرد در هر جایی که باشند از خاک وطن شان به قیمت ریختن خون رنگین خود دفاع و حراست خواهند کرد!

 

کجایند کسانی که در هر فرصتی انگشت اتهام به سوی کُرد ها دراز می کنند!؟ گویا نمی بینند امروز سردشت با #هشت_هزار شهید وجانباز، با افتخار نام #میهن_پرستی و #جانفشانی را در جهان سر می دهد!

و هر گوشه کُردستان خود یک سردشت دیگر است!

 

یک دقیقه #سکوت به احترام #انسانیت و مظلومیت ۸ هزار شهید وجانباز شیمیایی سردشت

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 14 در انتظار بررسی : 14 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.