وعده‌هـای دولـت روحـانی در حـوزه جوانـان؛ از شعـار تـا عمل

موضوع جوانان، همواره یکی از گفتمان‌های داغ در فضای جامعه است. جذابیت‌های فراوان پیرامون این قشر سرنوشت‌ساز آنها را در مواقع مختلف در کانون توجه قرار می‌دهد. چه آنکه هرگاه سخن از پیشرفت و آینده و نوآوری و خلاقیت و پشتکار می‌شود همه‌ی نگاه‌ها به جوانان دوخته می‌شود. علیرغم ظرفیت عظیمی که در قشرجوان نهفته

کد خبر : 3335
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۹

موضوع جوانان، همواره یکی از گفتمان‌های داغ در فضای جامعه است. جذابیت‌های فراوان پیرامون این قشر سرنوشت‌ساز آنها را در مواقع مختلف در کانون توجه قرار می‌دهد. چه آنکه هرگاه سخن از پیشرفت و آینده و نوآوری و خلاقیت و پشتکار می‌شود همه‌ی نگاه‌ها به جوانان دوخته می‌شود.

علیرغم ظرفیت عظیمی که در قشرجوان نهفته است، اما به دلایل متعدد هیچوقت جوانگرایی، حتی بطور متوسط در دو دهه اخیر از مرحله شعار فراتر نرفته است. تنها مقطعی که به جوانان واقعا میدان داده شد دهه اول انقلاب بود. هر چند که مدیران آن دوران اعم از پیر تا جوان، تا به امروز بعد از چهل سال هنوز احساس نکرده اند باید نسل جدیدی متصدی امور شود و به طرز عجیبی در «تله بنیانگذار» گرفتار آمده‌اند. اوج قله جمعیتی تاریخ ایران را متولدین سالهای ۵۷ تا ۶۴ تشکیل می‌دهند. کسانی که سالها بعد برای همه چیز گرفتار و درمانده بودند. از خوراک و پوشاک و مدرسه و مسکن اشتغال و ازدواج و دانشگاه و حتی صف اتوبوس! این نسل که طفولیتشان در جنگ و جوانیشان در رقابتهای ناشی از تراکم جمعیتی طی شد اکنون کم کم وارد دوران میانسالی می‌شوند در حالی‌که هنوز از بسیاری شرایط اولیه «قاعده‌ی هرم مازلو» بی بهره هستند!

در ایران به فردی که در آستانه چهل سالگی است جوان می‌گویند!!! حتی مدیر پنجاه ساله را «مدیر جوان» خطاب می‌کنند؟!! اشکال کار کجاست؟ دم دستی ترین پاسخ به این سوال این است که؛ وقتی افرادی با سنین بالای ۸۰ و بعضا ۹۰ سال هنوز در مهمترین مناصب حاکمیت قرار دارند، افراد چهل و پنجاه ساله در مقابلشان جوان و حتی نوجوان محسوب می شوند. و اینجاست که جامعه به تله‌‌ی «ذهنی_عینی» خودساخته‌ای گرفتار می‌آید که عدم باور به تواناییهای خود، عدم باور به تواناییهای دیگران، ذبح اعتماد به نفس نسلهای بعد و مابعد، از بین رفتن امید و احساس عدم نیاز به تلاش برای آینده سازی، چهار ستون اصلی این تله را تشکیل می دهند. بگذارید مثالی بزنم، وقتی پدر و مادری در سنین بالای ۸۰ و ۹۰ سال همچنان اصرار دارند علیرغم کهولت سن و ضعف و زوال جسمی و عقلی، همچنان امورات فرزندان ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ ساله‌شان، و حتی نوه ها و نتیجه ها و نبیره ها را خود به انجام برسانند و از واگذاری امور به آنها خودداری می‌کنند، تصور کنید که چه فاجعه‌ای در این خانواده رخ خواهد داد؟ چنین خانواده‌ای قطعا هیچ روزی را بدون چالش و تنش سپری نخواهد کرد، و این همان تله بنیانگذار است که بنیانگذاران خانواده گمان می کنند تا پایان عمر باید خودشان تمام امور را بچرخانند و هر نوع واگذاری امور را معادل فروپاشی بنیان خانواده و خارج شدن زمام امور از دست بنیانگذار خانواده می‌دانند.

با این وصف در چند دهه‌ی گذشته هر دولتی متناسب با شرایط و فضای سیاسی و اجتماعی زمان خود، شعارهایی درباره جوانان داده و بخشی را عملی ساخته و بخشی از حد شعار فراتر نرفته است. دولت تدبیر و امید از سال ۹۲ تاکنون و خصوصا در مقاطعی که انتخابات دایر بوده شعارهایی داد و در پاسخ به مطالبات قشر جوان در ایام انتخابات وعده‌هایی را مطرح کرد و حتی در این زمینه قولهایی از سوی شخص رییس جمهور داده شد. ا

قداماتی که دولت در زمینه وام ازدواج و حمایت از سمن‌ها و تسهیل در امور سازمان‌های مردم نهاد داشته در خور تقدیر است. اما کافی نیست. بی تردید امروز میزان رضایتمندی جوانان با عمل به این وعده‌های ریز و درشت داده شده نسبت مستقیم دارد. از همان سال ۹۲ صحبت از سپردن امور به جوانان بود اما با مشخص شدن ترکیب کابینه و استانداران، جهت گیری دولت معلوم کرد که تا چند سال آینده خبری از جوان و جوانگرایی نخواهد بود. اما در آستانه انتخابات ۹۶ و با بیشتر شدن فشارها از سوی جوانان و احزاب و جامعه مدنی، تقریبا تمام کاندیداها یکصدا دم از جوانگرایی زدند و رقبای دولت بشدت علیه کابینه‌ی اول روحانی موضع گرفتند. در این شرایط بود که روحانی وعده‌هایی در حوزه جوانان داد. از جمله در سفر انتخاباتی خود به ارومیه در سالن شش هزار نفری غدیر قول داد که بزودی سازمان ملی جوانان را احیا خواهد کرد. وعده‌ای که پس از گذشت یکسال و نیم، همچنان در سکوت و بایکوت است. این مهم که یکی از وعده‌های اصلی دولت به جوانان فعال در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی بود به شاخصی برای عمل دولت به وعده‌های متعددش به جوانان بدل شد. چنانکه پیگیری افراد و رسانه‌های مختلف باعث تایید و تکذیبهایی در این باره شد.

جمشید انصاری معاون امور استخدامی رییس جمهور در سال ۹۶ در واکنش به خبر یک کانال تلگرامی صراحتا اعلام کرد «تشکیل سازمان ملی جوانان الویت دولت و رییس جمهور است و با جدیت دنبال می‌شود» اما این جدیت هیچگاه دیده نشد تا اینکه بیرانوند نماینده خرم‌آباد در تذکری شفاهی به رییس جمهور خواستار عمل به وعده انتخاباتی‌اش در زمینه‌ی احیا سازمان ملی جوانان شد. اما این تذکرها هم کارگر نبود و گوش دولت سنگینتر از این حرفها بود. حتی شایعه شد نماینده دولت که برای گفتگو درباره چگونگی احیا سازمان ملی جوانان در کمیسیون فرهنگی مجلس حضور یافته است خودش خواستار مسکوت ماندن موضوع شده است! این خبر هیچگاه از سوی دولتیها تکذیب نشد و حتی شواهدی دال بر تایید آن وجود داشت از جمله اینکه مدتی بعد سلطانی‌فر وزیر ورزش و جوانان اعلام کرد: فعلا موضوع تفکیک ورزش از جوانان منتفی است! این خبر به مانند آب سردی بر سر جوانان حامی دولت بود که امیدهای فراوانی به احیا سازمان ملی جوانان بسته بودند. سازمانی که در دوران احمدی نژاد تعطیل شده بود. با این خبر اعتراضاتی جسته و گریخته به دولت برای عمل نکردن به یکی دیگر از وعده های انتخاباتی بالا گرفت اما این اعتراضات در میان انبوه مسائل و مشکلات دیگر گم شد. اما دولت بیکار ننشسته و با «وعده درمانی» دوباره دنبال خرید زمان بود. بعد از همه‌ی این تایید و تکذیبها امیری معاون پارلمانی رییس جمهور درباره‌ی تفکیک سه وزراتخانه از جمله وزارت ورزش و جوانان مصاحبه کرد تا دوباره جوانان امیدوار شوند. اما بدقولیهای قبلی دولت باعث شده بود تا این اخبار خیلی جدی گرفته نشود. حتی وقتی جهانگیری معاون اول رییس جمهور از تشکیل شورای جوانان در نهاد ریاست جمهوری برای تغییر مدیریتهای کهنسال خبر داد هیچکس سخن او را جدی نگرفت و حتی از این سخنان تعبیر به تمسخر جوانان شد! دولت و مجلس در توافقی نانوشته از احیا سازمان ملی جوانان سر باز زدند تا یکی از امیدهای اصلی جوانان و یکی از وعده‌های اصلی روحانی در انتخابات بر زمین بماند و نارضایتی جوانان بیش از پیش گردد.

در این گیر و دار بود که معاون پیشین امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در مصاحبه‌ای از اخذ مجوز استخدام ۲۰۰۰ جوان در موضوع «دستیاران جوان دولت» خبر داد. استخدامهایی که از زمان اعلام تا کنون هیچ خبری از سرنوشتشان در دست نیست. و این وعده نیز رفت کنار سایر وعده‌هایی که به جوانان داده شد. با ذکر آنچه که رفت می‌توان چنین جمع بندی نمود که دولت روحانی هنوز به جوانان خیلی بدهکار است. خصوصا به جوانان حامی دولت که علیرغم تمام تهدیدها و تحدیدها پای حمایت از دولت ماندند و برای تداوم دولت روحانی سختیهای فراوانی را متحمل شدند. اگر دولت به وعده‌های خود در امور جوانان عمل نکند علاوه بر اینکه حمایت جوانان را از دست خواهد داد، نقطه تاریکی در کارنامه‌اش ثبت خواهد شد.

در دانشگاهها نیز دولت چنان که باید نتوانست نشاط و شادابی را به فضای فرهنگی و سیاسی دانشگاه بازگرداند و پس از پنج سال و نیم که از عمر دولت می‌گذرد آنچه که درباره فضای دانشجویی پویا از دولت انتظار میرفت محقق نشد و پس از استیضاح دکتر فرجی دانا، تقریبا دانشگاه در حالتی نیمه راکد به حیات خنثی خود تا به امروز ادامه داده است.

با ذکر آنچه که رفت می‌توان چنین جمع بندی نمود که دولت روحانی هنوز به جوانان خیلی بدهکار است. خصوصا به جوانان حامی دولت که علیرغم تمام تهدیدها و تحدیدها پای حمایت از دولت ماندند و برای تداوم دولت روحانی سختیهای فراوانی را متحمل شدند. اگر دولت به وعده‌های خود در امور جوانان عمل نکند علاوه بر اینکه حمایت جوانان را از دست خواهد داد، نقطه تاریکی در کارنامه‌اش ثبت خواهد شد.

نویسنده:محمد خزائی – فعال سیاسی اصلاح طلب

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 10 در انتظار بررسی : 10 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.