اردلان جهانگیری
بگذارید کودکان رویاپردازی کنند نه کار
عادی شدن مسائلی که هر کدام فی نفسه تکان دهنده، شوکه کننده و دردآورنده ظاهراً به شایعترین مکانیسم دفاعی در مواجهه با این مسائل بدل شده است، آنچنان که فجیع تریـن و دردناکترین پدیدهها بعد از چند روز سروصدای قابل پیش بینی، عادی و بایگانی شده، و به این ترتیب از اولویت رسیدگی تصمیم گیرندگان و مدیران خارج، و تقریباً به فراموشی سپرده میشوند. خو گرفتن به فاجعه و بالا رفتن روزافزون آستانه حساسیت عمومی، بی گمان یکی از موانع حل مسائل اجتماعی است که تاکنون پیامدی غیر از، انباشته شدن حجم عظیمی از مشکلات و مسائل نداشته است. یکی از این مسائل که به جمع دیگر مسائل عادی شده اضافه شده، مسأله کودکان کار است.
سی رایت میلز(جامعه شناس آمریکایی) به درستی استدلال میکند که وقتی یک مساله تعداد زیادی از مردم را تحت تاثیر قرار میدهد و تعداد زیادی از مردم را فرا گرفته است باید ریشههای این مساله را فراتر از افراد و در ساختارهای اجتماعی یعنی در چارچوبهای کلی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه جستجو نموده و نمیتوان مسائل و مشکلات جامعه ای را که به لحاظ ساختاری معیوب و دچار مشکل است را با تغییر حل نمود. بنابراین ضرورت توجه به مساله کار کودکان را میتوان در گسترش روز افزون کار کودکان، آسیبپذیری کودکان در برابر کار و تاثیرات اقتصادی و اجتماعی کار کودکان جستجو کرد.
با گذری در شهر و نگاه به خیابانهای شهر کودکانی مشاهده میکنید که بجای حضور در مدرسه و کلاسهای درس و یا در آغوش گرم خانواده، در خیابانها و بدنبال انجام هر کاری هستند که با کسب درآمدی ولو اندک خرج و یا کمک خرجی برای خانواده گرسنه خود تامین کنند.
این بحران اجتماعی مختص ایران نیست، پایتخت ها و شهرهای بزرگ بسیاری از کشورهای در حال توسعه محل زندگی و کار کودکان است. الگوی کار و فعالیتهای کودکان در خیابان تابعی از زمینه خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی است که کودکان را به خیابان می کشاند و همزمان به رفتارهای آنها در خیابان شکل می دهد.
در برخی مطالعات فقر خانواده را علت اصلی خیابانی شدن کودکان می دانند مطالعات دیگری نیز نابسامانی های درون خانواده به ویژه خشونت نسبت به کودکان را عامل اصلی خروج کودک از خانه و خیابان شدن گزارش کردهاند.
پدیده دلخراش «کودکان کار» در ایران وابسته و همزاد «فقر» است. فاصله فاحش طبقاتی در جامعه ایران و توزیع نابرابر ثروت در کشور و همچنین فاصله زیاد حداقل دستمزد با سبد معیشت خانوار و معضل بیکاری، سبب میشود تا خانوادههای این کودکان به دلیل ناتوانی در تامین معیشت مجبور باشند کودکانشان را به میان خیابانها و انبوه خطرات و عوارض ناشی از آن بسپارند.
به باور من در ایران یکی دیگر از عواملی که میتواند در فرستادن کودکان به خیابان و بازار کار تاثیر گذار باشد، بیکاری فارغالتحصیلان است. طبق آماری که مرکز آمار ایران در پاییز ۱۳۹۸ ارائه داده، فارغالتحصیلان بیکار ۴۳٫۳ درصد از جمعیت کل بیکاران را تشکیل میدهند؛ رقمی که نسبت به پاییز سال ۹۷، ۲٫۶ درصد رشد را نشان میدهد.
درون بسیاری از خانوادههای ایرانی حداقل یک یا دو نفر فارغالتحصیل بیکار وجود دارد، و این ذهنیت را برای خانوادهها ایجاد کرده است که «به درس خوانده ها هیچی نمیدهند» و با این توجیه کودکان خود را از تحصیل باز میدارند و آنان را وارد بازار کار میکنند.
کودک کار به چه معناست؟
تعریفی که در کنوانسیونهای بینالمللی مربوط به مساله کودکان کار از اصطلاح کودک کار داده شده است، آنان را چنین تعریف میکند: « کاری که کودکان به علت سن پایینشان نباید انجام دهند یا حتی با وجود سن کافی، آن کار برای آنها خطرناک یا نامناسب باشد» خود سایت سازمان بینالمللی کار (ILO) نیز کار کودک را مسالهای میداند که کودک را از بچگیکردن، پتانسیل و شأنش محروم میکند و رنج فیزیکی و روانی برای او به دنبال میآورد.
کودکان کار مفهومی عام است و همهی کودکانی را شامل میشود که به بازار کار روی آوردهاند، کار این کودکان به دستفروشی در متروها و خیابانها یا زبالهگردی، و یا بارکشی بر شانههای نحیف و کوچکشان خلاصه نمی شود. زدن واکس، فروش دستمال یا کشیدن گاریهای بزرگ در خیابانها و کوچهها از اینسو به آنسو، کاری است که جان این غنچههای ناشکفته را به دست توفان بلایا میسپارد، کودکانی نیز هستند که در کارگاههای کوچک و ثبت نشده کار میکنند و گاه بسیار بیشتر از دیگر همنوعان خود در معرض رفتارهای مخرب کارفرما یا خشونت فیزیکی و جنسی یا بیماریهای روانی قرار میگیرند.
تعداد کودکان کار در جهان و ایران
براساس گزارش سازمان بینالمللی کار، در سال ۲۰۱۸ در سراسر جهان ۱۵۲ میلیون کودک میان ۵ تا ۱۷ سال قربانی پدیده«کار کودک» بودهاند. یونیسف فقر را به عنوان مهمترین دلیل کار کودک اعلام کرده و گفته تا زمانی که فقر در کشورها به طور کامل ریشه کن نشده امیدی به پایان بخشیدن به کار کودک نیست. در ایران، طبق آمار رسمی ۲ میلیون و طبق آمارهای غیررسمی ۵ میلیون کودک کار وجود دارد.
در تحقیقی که توسط وامقی و همکارانش در سال ۱۳۸۸ انجام شد، عوامل مختلف اقتصادی ( شیوع بالای بیکاری، فقر، بی عدالتی، فاصله زیاد طبقاتی، مشاغل کم درآمد پدران )، عوامل اجتماعی (ازدیاد جمعیت، مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ، ساختار جمعیت، کمبود قوانین حمایتی از کودکان)، عوامل خانوادگی (خانواده های پر جمعیت و بعد بالای خانوار، خانواده های پرتنش، فوت یا جدایی والدین، اعتیاد در خانواده) و عوامل زیستی و روانی از قبیل بحران هویت، بحران بلوغ، فرار از خانه، اعتیاد و بزهکاری و همچنین نبود نظارتهای دولتی در دفاع از حقوق کودکان می تواند در شکلگیری پدیده کودکان خیابانی و کودکان کار تاثیرگذار بودند.به طور کلی می توان فقر را مهمترین فاکتور و سایر عوامل اجتماعی و خانوادگی را از دیگر فاکتورهای تاثیرگذار در به وجود آمدن پدیده کودکان خیابانی و کودکان کار دانست.
براساس این تحقیق در تهران ؛ ۶۴ درصد کودکان خیابانی از چرخه تحصیل خارجند، ۲۴ درصد کودکان خیابانی هیچگاه مدرسه نرفتهاند، میانگین سن ورود کودکان کار به خیابان ۱۰ سالگی است، ۱۵ درصد کودکان خیابانی زبالهگرد و متکدیاند، اعتیاد، طلاق و تنفروشی از مشکلات خانوادگی کودکان خیابانی تهران، ۲۷ درصد کودکان خیابانی از مأموران کتک خوردهاند، ۱۶ درصد از مردم، ۵ درصد کودکان خیابانی آزار جنسی را تجربه کردهاند، ۷۰ درصد کودکان خیابانی تهران حداقل ۶ ساعت در روز کار میکنند، درآمد ۲۰ تا ۲۵ هزار تومانی روزانه هر کودک خیابانی، یک چهارم کودکان خیابانی تهران، «دخترند».
کودکان مهمترین سرمایه های ملی هر جامعه ای هستند و آینده هر ملتی در دست آنها است و تکامل دوران ابتدایی کودکی، یکی از تعیین کننده های مهم سلامت در طول زندگی است. امروزه قوانین مختلف ملی و بین المللی ضرورت توجه به حقوق و نیازهای کودکان را به رسمیت شناخته و بر آن تاکید کرده اند.
محدودیتهای جسمی و روند رو به رشد عقلی کودکان ایجاب میکند که حمایتهای خاص و مراقبتهای ویژهای برای این گروه سنی مد نظر قرار گیرد. این اقدامات باید مفهوم و قالب مناسبی یافته و با توجه به کنجکاوی و جستجوگری کودکان، ناتوانی کودکان برای استیفای مستقیم حقوق خویش و نهایتا الگو پذیری ایشان، همکاری بخشهای مختلف در حوزههای حمایتی وسیع و چند جانبه لازم است تا سیاست گذاران، آحاد جامعه و والدین الزام حقوق کودکان را کاملا احساس نموده و در جهت تحقق آن کوشا باشند.
پدیده کودکان کار مانند سایر پدیدههای اجتماعی را می توان با آموزش و ارائه راهکارهای مناسب و عملی از بین برد یا حداقل کاهش داد، تعدادی از راهکارهایی که میتواند این بحران اجتماعی را کاهش دهد، در پایین اشاره میشود.
دولت باید برخی از قوانین حمایتی مربوط به کار کودک را تدوین، بازنگری و اجرا کند، بر اجرای دقیق قوانین موجود مثل؛ قانون کار و پیمان نامه حقوق کودک نظارت کند، شناسایی و ساماندهی مناسب کودکان و پاسخگویی به نیازهای آنان و خانوادههای شان، حمایت قانونی، آموزشی، درمانی، مشاورهای و مددکاری کودکان و خانوادههای شان، کمک و تقویت نهادهای مدنی در راستای حمایت و ارائه خدمات لازم و داوطلبانه به کودکان.
برچسب ها :آسیبهای اجتماعی ، دهنگی ولات ، فاصله طبقاتی ، کوکان کار ، نابرابری ، ولات نیوز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 98 در انتظار بررسی : 98 انتشار یافته : ۰