فهیم بهنام
نگاهی گذرا به زندگی و اشعار شاعر کُرد ارومیه سەێدا ملا عبید جلیلی
نگاهی گذرا به زندگی و اشعار شاعر کُرد ارومیه سەێدا ملا عبید جلیلی
✍️بقلم: فهیم بهنام سرو
شعر هنری کلامی است که در موضوع انتقال پیامها و مفاهیم چه فرهنگی، چه عرفانی و دینی و حتی احساسی و عاشقانه، همواره از آن استفاده می گردد و چون کلامی موزون است، انتقال پیام از طریق آن می تواند بسیار لذت بخش، موثر و بر روح و روان انسان تاثیر بگذارد. در تاریخ بشریت شاهد شعرای بسیار نامداری در ادبیات مختلف بودیم به عنوان مثال در دوران قبل از بعثت پیامبر ص شعرای عرب یک شاهکار از خود بنام معلقات سبعه یا معلقات عشره بجای گذاشتند که در نوع خود در فصاحت و بلاغت بی نظیر بود اشعار و غزلهایی که در نهایت زیبائی به در کعبه آویخته شده بودند تا مسافران و افرادی که از دیارهای مختلف به شهر مکه وارد می شدند ابهت و فصاحت کلامی آن دوران را مشاهده کنند این بود نامهایی چون : امرء القیس، عنتره ، زهیر بن ابی سلمی، عمرو بن کلثوم، حارث بن حلزه، لبید بن ابی ربیعه و طرفه العبد، هفت شاعر مشهور عرب در دوران جاهلیت همواره در صدر شعرای عرب قرار دارند و تا به امروز در تاریخ، نام آنها جاودان مانده است.
پس از آنها در دورانهای بعدی، شعرای اموی یا شعرای دوران عباسی و دوران معاصر که هر کدام توانسته اند برای خود دیوانی داشته اند و نامشان در بین شعرای ادبیات عرب به ثبت رسیده است.
در زبان و ادبیات فارسی نیز لازم به توضیح وافر نیست از سعدی مرد شیرین سخن شیرازی با گلستان و بوستانش گرفته تا فردوسی با شاهنامه مشهور وی ، مولانا با عرفان و مثنوی معنوی اش ، حافظ لسان الغیب با آن مجموعه از غزلهای شگرفش، و بابا طاهر و خاقانی و ابو سعید ابوالخیر، تا به امروز که صدها شاعر هرکدام زبان خاص وطبع و ذائقه مختلف داشته و بر غنای زبان و ادبیات فارسی بیافزایند.
در دیگر زبانها از ترکی و هندی و افغانی و انگلیسی گرفته تا چینی و فرانسوی و آلمانی هر کدام در ادبیات خودشان برای توسعه زبان و ادبیات، با وجود این شعرا برای زنده ماندن زبان، کار شده است و این اختلاف و وسعت ادبیات بشر نشانی از قدرت الهی در بین بشریت می باشد.در زبان کردی نیز چنانچه نگاه می کنیم شعرای چون : احمد خانی با شاهکار مه م و زین، مه لای جزیری با دیوان بی نظیرش ، فقیه طیران، ماموستا هژار، فقیه باتئه، مولوی کُرد، هیمن ، قانع و نالی و شیرکو بیکس و دهها تن دیگر که هر کدام برای احیای زبان و ادبیات کردی در دوران های مختلف تلاش کردند و نامشان در اذهان ملت همچنان زنده مانده است
در این بین در مناطق مختلف کردستان شاهد شعرای معاصری بودیم که برخی شناخته شده هستند، برخی هم به علت اینکه اشعارشان جمع آوری نشده است، همچنان در بُعد ادبیات و شعر، ناشناخته و گمنام مانده اند. در دیداری که با نویسنده و شاعر معروف شهرستان ارومیه، سید جلال الدین نظامی کورانه صورت گرفت، خبر از تنظیم دیوان سه ێدا ملا عبید جلیلی توسط ایشان داده شد که بنا بر آن شد که مختصری از زندگی نامه ماموستا عبید جلیلی که در دیوان آن مرحوم توسط سید جلال نظامی تالیف و تنظیم شده است، را به فارسی ترجمه و تقدیم گردد.
ماموستای شاعر ملا عبیدالله جلیلی فرزند عبدالوهاب در سال ۱۲۷۸هجری شمسی برابر با ۱۸۸۹میلادی در روستای دودکا از حومه شهر گَوَر چشم به دنیا گشود ( به نقل از نوه او ملا فاروق جلیلی رحمه الله هنگامی که شیخ عبیدالله شمزینی رحمه الله در مکه فوت کردند، سه ێدا ملا عبید متولد می شوند و پدرشان ملا عبدالوهاب اسم شیخ عبیدالله را بر پسرشان می گذارند) پدر سه ێدا بعلت کوچ اجباری وطن خود را ترک و مدتی در روستای دودکا به زندگی ادامه دادند. ملا عبیدالله پس از مدتی کوتاه روستای دودکا در ترکیه را ترک و به منطقه خود صومای برادوست بر می گردند و به زندگی و کار خدمت به مسجد در منصب امامت جمعه و جماعت ادامه می دهند.
ماموستا عبیدالله هنگامی که به سن هفت سالگی می رسند نزد پدر مرحومشان، خواندن قرآن و علوم متداوله را آغاز می کنند و از حضور اساتید شهیری مستفیض می شوند از جمله افتخار شاگردی شیخ سعید نورسی نیز نصیبشان می گردد و از حضور چنین علمای برجسته ای تمام بهره های لازم را می برند تا اینکه یک شخصیت علمی و دینی بسیار ارزشمندی از ایشان بوجود می آید. سه ێدا ملا عبید جلیلی پس اتمام دوران تحصیل وکسب علوم دینی، بعلت تیزهوشی و ذکاوتی که داشتند خیلی زود به یک شخصیت معتمد و مرجع دینی در منطقه تبدیل شدند به شکلی که در بسیاری از مشکلات و مسائل و رویدادها از طرف بزرگان و معتمدان منطقه، از ایشان مشورت گرفته می شد و پیشنهادهایشان نیز مقبول و معمول می گشت.
این عالم ربانی در آن دوران حساس و وجود مشکلات و گرفتاری، همواره به تدریس علوم دینی مشغول بودند تا جائیکه بسیاری از علمای مشهور از حضور او بهره بردند و عالمانی نامدار تربیت کردند از جمله این بزرگان، سه ێدا ملا جلال انصاری رحمه الله و ماموستا ملا عبدالرحمن آزمند مرحوم بودند که تا بحال نیز بخاطر تقوا ودانش شان نام وشهرت آنها آوازه خاص و عام است.ماموستا ملا عبید الله از طرف سلسله نسبی خود به ملا مصطفی مدرس یکی از علمای زمان صفویان، می رسد که از طایفه برادوستی، یکی از شاخه های کرمانج منطقه کردستان محسوب می گردد.
استاد عبیدالله جلیلی یک طبع و ذائقه شعری بسیار قوی داشتند و هر وقت به خلوت خود می رفتند به سرودن قصیده و غزلهای بسیار زیبائی روی می آوردند که در نوع خود بسیار زیبا و دلنشین بودند این قصیده ها و غزلها نه تنها به زبان کردی، بلکه به زبان فارسی و عربی و ترکی نیز سروده شده اند.
یکی از علمای ربانی آن دوران که خود نیز در شعر و سرودن غزل دست بالایی داشتند عالم و ماموستای نامدار سید محمد قازی بلقزنی می باشند که با ملا عبید الله جلیلی رفیق و دوستی دیرینه داشتند که در بسیاری از دیدارها وحتی مکاتبات خود باشعر با هم گفتگو می کردند که یکی از جالب ترین شعرهای سید محمد قازی بلقزنی در پاسخ به سه ێدا ملا عبید بدین شرح می باشد :
زێندە باتێ و فقیهی و دگە ل میر ومە مێ
احسن اللە الیهم و الیه من کە رە مێ
وان نە گۆتی دزە مانە ک تژی تێدا شەڕ وشوور
شاعرەک تێتە وجوودێ لمە هوورکە ت قە لە مێ
من دگەل هیچ کە سێ قەت نیە من جەنگ وجدال
ژعەبێدی بتەنێ را ئەز دگێڕم قە لە مێ
ئەێ محەممد بەسە بێهوودە تولافان مەزەنە
ژگلیما خو چڕا زێدە درێژدکەی قە لەمێ
تو دگەل عوبیدی نەکە هندە جەدەلێ
ئەو دوسەد فەندا دزانیت چ هەیە ئەز بدە مێ
یکی از خصوصیات علمای قدیم این بود حتی به علومی چون کیمیاء(شیمی) ، فلکیات ، منطق و فلسفه ودیگر علوم نیز می پرداختند و آنها را به عنوان دانش لازم برای روزگارشان می خواندند آنچه معلوم می شود که ماموستا عبید جلیلی علم فلکیات را نزد شیخ بدیع الزمان سعید نورسی رحمه الله خوانده بودند ومدتی طولانی در نهری درس خوانده اند
ایشان پس از دوران تحصیل بیشتر عمرشان را در دو روستای صورمان آباد و مرنه در بخش صومای برادوست به خدمت به مردم و مسجد و طلاب علوم دینی پرداختند و ضمن اینکه یکی از علمای سرشناس آن دوران بودند، به عنوان یکی از علمای نامدار آن دوران محسوب می گردند در آن دوران ایشان رابطه ای نزدیک با سه ێدا ملا مجید صوربان رحمه الله، سەێدا ملا حسین قاضی (ساکن گَوَر ترکیه) سید صالح( شیخ سه یید ) فرزند شیخ سید محمدامین نهری ( کورانه برادوست)، داشتند و این رابطه دو طرفه بوده که در بسیاری از مسائل علمی باهم بحث مراوده فکری داشته اند.
ماموستا عبید مرحوم نوە ای بنام ملا فاروق داشتند که ایشان هم شعر گفته اند که اشعاری از ایشان در دیوان پدرشان نوشته سید جلال نظامی، ثبت گردیده است اما برای ذکر ابیاتی از ایشان مجالی نبود. بیشتر شعرهای ماموستا عبید مرحوم در زبان و ادبیات کردی و در باب عرفان سروده شده اند.
نمونه ای از اشعار سەێدا:
یا رەب تو سەتتار و غەفوور بو خاترا رولسێن بنوور
مەژ رەحمتا خوە نە کە دوور فریاد ژنەفس و هەم رەجیم
زۆر گونە هکارن خجیل بێچارەنە هەم پڕ زەلیل
بە س رووسیاە و زۆر رەزیل فریاد ژنەفس وهەم رەجیم
تابع ل موختارێ تەنە موئمن بگوفتارێ تەنە
لایق بئازارێ تەنە فریاد ژنەفس و هەم رەجیم
ایشان در باب عرفان و مناجات از بیکسی خود در برابر خداوند منان چنان تضرع می کنند که خواننده با خواندن اشعارش بسیار متاثر می شود و قصیده ای را بنام یا رەب زەعیف وبێ کە سم بیان می کند کە بسیار زیبا و دلنشین است:
یارەب زەعیف و بێ کە سم دل پڕ ب ئاە و پڕ خەسم
بۆ نالیان وەک جە رەسم وەک بلبلا دەر قەفسم
زۆر زوو دکێشم حەسرتێ
بۆ دلبەرا رووماە و روژ من نار ددل وەک نار رۆژ
ئاخان دکێشم شەڤ و رۆژ شۆخا شەپال بێ من بسۆز
سۆتم ژدەردێ فرقەتێ
سۆتی دلێ من کر کەباب ئێ دلبەرا عالی جەناب
دائم بزۆلمە پر خراب تاقەت نەما بۆ دل نەتاب
کەتمە جەفا و حرقەتێ
شعرهای مذکور نمونه ای از قصائد و غزلهای استاد عبید جلیلی هستند که بصورت یک دیوان و بسیار زیبا از سوی سید جلال نظامی جمع آوری ومدون شده اند.
نمونه هایی از اشعار فارسی ماموستا جلیلی مرحوم:
لئیم بی نوا
اگر برخی نکوها کرده باشم
بجز توحید واقرار و شهادات
خدایا رخصت احمد بفرمای
مگر احسان ولطف و جد سادات
شفاعت گر کند ما را محمد ص
کفانا للدخول فی السعادات
ندارد جز از اینها هیچ امید
نهد ما را سویت روی شفاعات
لئیم بی نوا را نیست خیرات
برد ابلیس ملعونم بغارات
شاعر کُردزبان منطقه صومای برادوست ارومیه چه زیبا در کمال فصاحت شعر را به فارسی می سُراید این نشان از نابغه و توانائی این شاعر تابحال گمنام دارد که استعدادهایی بر روی این خاک با ارتباط با آسمان و عشق صاحب آسمان و زمین چنین سوز دل را بر قلم سوار می کند و آنچه در دل مضمر بوده را با دلدادگی بیان می نماید یکی از زیباترین غزل های ماموستا جلیلی با زبان فارسی بنام ( ای دل) هست:
دلا تا کی تو می نالی دمی راحت بشین ای دل
زنالیدن چه سود آری ز یارت دور مشو ای دل
اگر نالی به نزدش نال، که تا رحمش برت بارد
که رحم و لطف احسانش ندارد انتها ای دل
دلا بنگر که خواهی رفت از این دنیای فتانه
که حیّال است سحّار است ازو ایمن مباش ای دل
دلم بی صبر و بی آرام شده از دوری یارم
چو وصلش از خدا خواهم چرا مأیوس شوی ای دل
همه این اشعار گزیده ای از توانائی های شاعرانه ماموستا جلیلی هست که به عنوان نمونه به آنها اشاره می شود.
هرچند دیوان را ورق می زدم لکن از بس شعرها پر معنی و وزین بودند برای ذکر نمونه های آن در این مقوله دچار مشکل می شدم اما غزل نیز یکی از شاهکارهای استاد شاعر ماست که می فرماید :
دل اندر بند زلف یار نه تنگی نه فغان دارد
که سودای رخ جانان صمیمانه زجان دارد
دلی کز عشق مهرویان فتد در شورش و غوغا
زیادت باد غوغایش که حظی پر گران دارد
من از سودای دلدارم چو قیس عامری گشتم
ولی لیلای من با من بسی جور و جفان دارد
حبیبا روی خود بنما خدا را تا رخت بینم
که جانم از برای دیدن رویت امان دارد
چو فرهاد شیرین گشتم ولی کندن ندارم هیچ
نه کوه بی ستونم هست نه دل اسباب آن دارد
دلی کز حب محبوبان بود خالی فتبّا له
نه فهم و نه ادراک نه جسم هم نه جان دارد
در دیوان سەێدا ملا عبید جلیلی اشعاری به زبان عربی با دست خط و نوشته های ایشان موجود است که هم اشعاری بسیار گرانبها هستند هم دست خط ایشان که بسیار زیبا و ارزنده می باشد که با دیدن آن انسان پی به شخصیت وارسته ایشان می برد
سر انجام ماموستای شاعر در تاریخ ۱۳۳۶ هجری شمسی در روستای بردوک از محال صومای برادوست چشم از دنیا فروبستند و جان را به جان آفرین تقدیم نمودند روحشان شاد یادشان گرامی
منبع : دیوان ملا عبید جلیلی
مولف : سید جلال نظامی
ترجمه : فهیم بهنام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
شما باید وارد شوید تا نظر بنویسید.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰