آزاد یوسفی راد

متین مصطفی‌زاده؛ جوانی که رفت، اما نامش در دل‌ها ماند 

اینکه کسی را از نزدیک نشناسی اما باز هم از فقدانش اندوهگین شوی، نشان از بزرگی جای خالی او دارد. متین قطعاً برای عزیزانش بسیار فراتر از یک خاطره بود؛ او نمادی بود از تمام آرزوهایی که حالا ناتمام مانده‌اند. 
کد خبر : 5196
تاریخ انتشار : دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۴

من متین مصطفی‌زاده را هیچ‌وقت از نزدیک ندیده بودم. امروز، در مراسم خاکسپاری‌اش، میان جمعیتی انبوه بودم؛ جمعیتی که همه با غمی مشترک آمده بودند تا برای آخرین بار با او وداع کنند. دوستان و آشنایانش از او به نیکی یاد می‌کردند، با چشمانی اشکبار و کلماتی که حکایت از بزرگواری و انسانیت او داشت.

دیدن این صحنه برایم گویای حقیقتی عمیق بود؛ گاهی نیازی نیست کسی را بشناسی تا بدانی چه انسان نازنینی بوده است. کافی است به حرف‌های اطرافیان او گوش دهی و جملاتی که در وصفش می‌نویسند را بخوانی، به حسرتی که در نگاه دوستانش موج می‌زند و به اشک‌هایی که بی‌اختیار جاری می‌شود. در این چند ساعت، احساس کردم گویی متین را سال‌هاست که می‌شناسم، گویی او بخشی از خانواده‌ی همین شهر، همین مردم و همین دل‌هایی است که امروز برای او سوگوارند.

همه از متین به عنوان جوانی نجیب، مهربان، دوست‌داشتنی و پر از امید یاد می‌کردند. دوستان سربازش با لباس خدمت آمده بودند؛ با چهره‌هایی که غم دوری یارشان را فریاد می‌زد. متین فقط ۲۲ سال داشت، اما زندگی‌اش چنان اثری بر اطرافیان گذاشته بود که امروز هر کس که درباره‌اش سخن می‌گفت، او را مظهر رفاقت و انسانیت و امید می‌دانست.

اما شاید تأثیرگذارترین لحظه، زمانی بود که مادرش در میان اشک‌های بی‌پایانش گفت: “متین من خیلی کوچک بود که میهمان این خاک شود.” شنیدن این جمله، تاروپود وجودم را لرزاند. مادرانگی‌ای که در این جمله موج می‌زد، اندوه از دست دادن جوانی که همه زندگی‌اش تازه شروع شده بود، نمی‌شد توصیف کرد. این کلمات، به‌سادگی بیانگر عمیق‌ترین دردها بود، دردی که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را تسکین دهد.

اینکه کسی را از نزدیک نشناسی اما باز هم از فقدانش اندوهگین شوی، نشان از بزرگی جای خالی او دارد. متین قطعاً برای عزیزانش بسیار فراتر از یک خاطره بود؛ او نمادی بود از تمام آرزوهایی که حالا ناتمام مانده‌اند.

مرگش، آن هم بر اثر تومور مغزی در این سن کم، بی‌پایان تلخ است. اما شاید زندگی متین، هرچند کوتاه، به یادماندنی‌تر و اثرگذارتر از یک عمر طولانیِ بی‌فایده بود. او رفت، اما رد پایش بر قلب کسانی که می‌شناختنش، باقی خواهد ماند.

برای من که او را ندیده بودم، کافی بود نگاه مردم را ببینم و حرف‌هایشان را بشنوم. همین کافی بود تا بدانم که نام و یاد متین مصطفی‌زاده، در این شهر هیچ‌وقت فراموش نخواهد شد.

برای خانواده‌ی داغدار مصطفی‌زاده و تمام کسانی که در غم از دست دادن متین سوگوارند، صبر و آرامش آرزومندم. باشد که روح این جوان عزیز، در آرامش ابدی قرار گیرد

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.