احسان محمدی

مارادونا؛ نماد نسلی که می‌خواست از دنیا انتقام بگیرد

برای نسل ما که بازی‌های او را با لباس آرژانتین و همینطور ناپل به خاطر می‌آوریم، او نماد یک خلاقیت ناب بود. یک الماس که هرگز تن به تراشیده شدن نداد. مارادونا از آن دست بازیکنانی است که برای توصیف مهارتش کلمه‌ها کافی نیستند.
کد خبر : 4290
تاریخ انتشار : پنج شنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ - ۹:۲۹
مارادونا؛ نماد نسلی که می‌خواست از دنیا انتقام بگیرد

«حالا مارادونا به توپ رسیده، گل دوم رو هدف گرفته، مارادونا پا به توپ شده، نابغه فوتبال جهان از راست حرکت می‌کنه، خط رو جا گذاشته و میره تا برای بوروچاگا بازی کنه… همینجور مارادوناست! نابغه! نابغه! نابغه! ت-ت-ت، ت-ت-ت-ت.… گـُـل… گل… میخوام گریه کنم! خدایا فوتبال رو نگهش دار! گل! مارادونا! این گریه منو درآورده، منو ببخشین… مارادونا، در یک مسابقه به یاد ماندنی، در بازی همه زمان‌ها… بادبادک فضایی… از کدوم سیاره اومده که اینقدر راحت انگلیسی‌ها رو جا بذاره، که این‌طوری برای آرژانتین مشت‌هاشو بالا ببره؟ آرژانتین ۲ – انگلیس دیگووووو، دیگوووو، دیگوووو آرماندو مارادونا… خدا رو شکر برای فوتبال، برای مارادونا، برای این اشک‌ها!»

 

اینها واژه‌هایی هستند که روزنامه‌نگار اروگوئه‌ای، ویکتور هوگو مورالس هنگام گزارش بازی آرژانتین-انگلیس در جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک بر زبان راند. یک گزارش ماندگار برای رادیو آرژانتین که مثل گل مارادونا زیبا بود. آن روزها سزار منوتی سرمربی سابق آرژانتین علیه کارلوس بیلاردو موضع می‌گرفت و مارادونا را با طعنه «بادبادک کیهانی/فضایی» لقب داده بود که بعد از مصدمیت در بارسلونا دیگر آن بازیکن سابق نیست!

 

همین گل که هنوز هم دیدن هزار باره‌اش آدم را سیراب نمی‌کند برای معرفی دیه‌گو آرماندو مارادونا مثل یک کارت ویزیت کفایت می‌کند. بازیکنی که فراتر از یک فوتبالیست بود. او هفته گذشته به خاطر یک تومور در مغزش مورد جراحی قرار گرفت و هوادارانش تا صبح جلوی بیمارستان نخوابیدند. همان‌ها که در روساریو برایش یک کلیسای اختصاصی ساخته‌اند و ده فرمان خودش را دارد از آن جمله اینکه «نام میانی خود را «دیگو» بگذار و نام اولین پسرت را «دیگو»، «اخبار معجزه‌های مارادونا را در همه جهان پخش کن»، «دیه‌گو را به هیچ تیمی متعلق ندان» و …

برای نسل ما که بازی‌های او را با لباس آرژانتین و همینطور ناپل به خاطر می‌آوریم، او نماد یک خلاقیت ناب بود. یک الماس که هرگز تن به تراشیده شدن نداد. مارادونا از آن دست بازیکنانی است که برای توصیف مهارتش کلمه‌ها کافی نیستند.

یوردی پونتی در کتاب «درک شکوه» که درباره لیونل مسی است، می‌نویسد «مارادونا گاهی ماردونا بود اما مسی همیشه مارادوناست»! این واژه‌ها شاید برای توصیف مسی مناسب باشد اما مقایسه مارادونا-مسی خطاست. مقایسه دو نسل است که خاستگاه، نحوه مراقبت و توجه و تمرین و مسابقه‌هایشان فرق داشت. مارادونا به دهه ۸۰ و ۹۰ تعلق داشت. شبیه خود ما بود که با کفش پاره یا پای برهنه، لباس‌هایی خاکی و گل‌آلود، زانوهای زخمی و موهای آشفته و حمام نرفته و حرص و انتقامی که از دنیا داشتیم با توپ‌های کج و کوله و چند لایه بازی می‌کردیم و مسی به نسل جدید تعلق دارد. نسل آپارتمان و عصر پلی‌استیشن. تمیز، با گونه‌های گل انداخته، لباس‌های اتوکشیده، زمین‌های مخملی و پیچیده در زر ورق شهر زیبای بارسلونا.

مقایسه خطاست، کافی است مستند «دیه‌گو مارادونا» ساخته آصف کاپادیا را ببینید تا شرارت شناور در فضای ناپل آن روزها را، عصیان مارادونا علیه توپ، خودش و دنیا و همینطور بی‌قراری ذاتی‌اش را درک کنید. او رام نبود، رام نشد و احتمالاً همین‌طور هم خواهد ماند، حتی اگر بارها گریه کند و بگوید «اگر کوکائین نبود من چه فوتبالیست بهتری بودم»!

 

می‌گساری‌های متعدد، تیراندازی به خبرنگاران، دوپینگ، برهنه شدن مقابل دوربین‌ها و رقصیدن، سالها انکار فرزندی که در ایتالیا داشت، شکست‌های بد به عنوان سرمربی، مصرف بی‌حد و حصر مواد مخدر، فحاشی و خماری حتی کنار زمین و … هر کدام برای تبدیل یک قدیس به یک گناهکار ابدی کافیست، برای اینکه یک ستاره را از چشم مردم بیندازد زیادی هم هست اما فوتبال و سبکی که او بازی می‌کرد انگار برای تطهیرش کافی است و مردم سعی می‌کنند این تصاویر از مارادونا را در ذهن نگه ندارند.

مارادونا الگوی مناسبی برای نوجوان شما نیست، خودش هم هیچ‌وقت نخواست الگو باشد، حتی شاید خیلی سخت باشد که یک هفته با او مسافرت خانوادگی بروید اما نمی‌شود دوستش نداشت. او برای کسانی که هیچ‌وقت نتوانستند حق‌شان را از دنیا بگیرند هنوز یک نماد و نشانه است. مثل قهرمان فیلم‌های سینمایی بود که با رویای گرفتن حق‌اش از دنیا و رویای عدالت برای همه، یک تنه علیه جامعه فاسد و پلیس فاسد می‌ایستاد و بعد همان جامعه معتادش می‌کند و همان پلیس فاسد یک گوشه گیرش می‌اندازند و دخلش را می‌آورد اما مردم هنوز پوسترش را روی دیوار می‌زنند و می‌گویند قهرمان بود، سفید نبود اما قهرمان بود!

کلمه‌ها برای توصیف او کافی نیستند، چند ویدئو از بازی‌هایش را ببینید. او هنر روی زمین بود.

( این یادداشت به بهانۀ عمل جراحی مغز بر روی مارادونا نوشته شده که تا به هوش نیامده بود هوادارانی را که تازه ۶۰ ساله شدن او را جشن گرفته بودند سخت نگران کرده بود.)

به قلم احسان محمدی

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 39 در انتظار بررسی : 39 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.