فهیم بهنام سرو
بْرِه؛ دنگبیژ و هنرمندِ کُرد ارومیهای
هنر خوانندگی سنتی (دنگبیژی؛Dengbêj) در بین ملت کُرد بخشی از ابزار حفظ فرهنگ و تاریخ این ملت بوده است خواندن ترانه های سنتی یا همان دنگبیژی علاوه بر اینکه حافظ زبان و ادبیات کردی بوده، جنبه های فرهنگی ، تاریخی و هنری هم داشته؛ یعنی بخشی از حفظ فرهنگ ، زبان ، هنر و تاریخ ملت کرد در لابلای سرودن و خوانندگی بزرگان دنگبیژی نهفته بوده است .
امثال مرحوم ره سو، عودال زینیکه، شاکرو، حاجی عبدالکریم و مرحوم بره ( درود خداوند بر همه آنها باد) در کردی کرمانجی با صدای ماندگارشان خدمات شایانی به حفظ زبان و تاریخ و فرهنگ این ملت نموده اند.
وقتی انسان حس درونی این خواننده ها را ملاحظه می نماید به این فکر فرو می رود با اینکه این افراد از سواد بالایی برخوردار نبوده اند ، اما حنجره طلائی و تیز هوشی بی نظیر آنها، زبانی گویا برای بازگویی فرهنگ و تاریخ یک ملت بوده و از هر قلمی رساتر بوده است و می توان از آنان به عنوان تاریخ شفاهی یک ملت نام برد و به همین دلیل است که موسیقی و هنر دنگبیژی از نوع سنتی با زندگی این ملت عجین شده و پیوندی ناگسستنی دارد.
در بین ملت کرد و از مناطق مختلف شاهد دنگبیژهای مشهوری بوده ایم و هر کدام با صدای رسای خود ، بین مردم طرفداران زیادی را به خود جذب کرده اند از جمله شاکرو، محمد عارف جزراوی ، محمد ماملی، حسن زیرک، شوان پرور و دهها تن دیگر از خواننده های کلاسیک و سنتی و فولکلور کردستان که هرکدام برای خودشان صفحات زرینی از فرهنگ و تاریخ ملت کُرد را ورق زده اند.
در این بین، در منطقهای نسبتاً بزرگ از شهرستان ارومیه بنام صومای برادوست، یک خواننده بسیار نامدار ومحبوب بنام ابراهیم نوروزی مشهور به (بره) نیز همنوا با دیگر رقبای دنگبیژی در بین این ملت و همچنین در سراسر دنیا علاقمندان بسیار زیادی دارد که در این نوشتار ، تلاش بر این است که به مختصری از زندگی نامه ایشان پرداخته شود هرچند مرحوم بره با دنگبیژی و شهرتی که داشتند آشنای عموم مردم منطقه هستند اما پرداختن به زندگی آن مرحوم، می تواند دیگران را به جزئیات زندگی آن خواننده محبوب بیشتر آشنا کرده و برای گوش فرا دادن به نوای دلنشین ایشان تشویق نماید.
مرحوم ابراهیم نوروزی معروف به بره فرزند مصطفی در سال۱۳۰۷ هجری شمسی در روستای باوان، از یک خانواده اصیل کرد کرمانجی ( ایل عبدوئی) محال صومای برادوست چشم به جهان گشود خانواده ای متشکل از چهار برادر بنامهای فتاح ، حاج اسد و شیرعلی و سه خواهر.
محبت و کانون گرم خانواده آنان را در کنار هم جمع نموده بود هرچند سختی زندگی آن دوران بسیار نمایان بود اما از لحاظ روحی مردمان آن دوران به دلیل اینکه در کنار هم بودند و با حمایت از همدیگر و با رفت و آمدها و ارتباط اجتماعی که داشتند هرگز مثل ایام امروزی از هم دور نبودند و روابط گرمی بر خانواده ها حاکم بود.
مرحوم ابراهیم نوروزی علاقه بسیار زیادی به خوانندگی سنتی داشتند و بنا به قول خودشان در مصاحبه ای که با کرم صیاد مسئول رادیو ایروان در سال ۱۳۷۶ داشتند از همان ایام کودکی شروع به خواندن ترانه میکند و عنوان می دارد که بنده در ایام کودکی سه ترانه بلد بودم و چنانچه خانواده من را برای حاجتی به خانه یکی از همسایه ها می فرستادند تا زمانی که آن سه ترانه را برای اهل آن خانواده نمی خواندم، آن حاجت را به من نمی دادند و این نشان از علاقمندی مردمان آن دوران به صدای دلنواز و مهارت و زکاوت آن مرحوم بود. ایشان در سن سیزده سالگی پدرش را از دست می دهد و با این حادثه دردناک وبا توجه به اینکه او فرزند بزرگ خانواده بود بار سنگین معاش خانواده بر دوش وی می افتد و صفحه ای دیگر از زندگی مرحوم بره با سختی های روزگار آن دوران آغاز می گردد.
از قدیم گفته اند انسانهای نامدار، همواره در لابلای فشارها وسختی های روزگار پخته شده و بیرون می آیند و اکثر این نامداران از خانواده های سخت کوش به شهرت رسیده اند و این یعنی سختی ها و سرپرستی خانواده نه تنها مرحوم بره را از تلاش برای رسیدن به آرزوهایش دور نیانداخت، بلکه مصمم تر نمود تا در کنار رسیدن به امورات خانواده، خاطرات دوران تلخ و شیرین زندگی سختش را در لابلای سرودن داستانها ، حکایات ، و ترانه های حماسی و اشعار خوش لحن کردی، نمایان و به تصویر بکشد.
ایشان در اوایل، از مرحوم« طاهرو » از پناهنده های ایل حسنی که به هنگام جنبش شیخ سعید پیران به اسماعیل آقای شکاک ( سمکو) پناه آورده بود و در روستای باوان ساکن شده بودند، چندین ترانه یاد می گیرد ولی از سال ۱۳۴۷ تا۱۳۵۲ که در رادیوی ارومیه مشغول خواندن شدند، اکثر آوازهای خویش را خود ساختند و این نشان از استعداد بی نظیر ایشان بود هرچند در دورانی که در زندان بسر می برند (دوران شاه) خواندن و نوشتن را یاد می گیرند اما با طبع و صدایی که داشتند
توانستند در بین دنگبیژ های فولکلور کردی کرمانجی، نام و نشان خود را به گوش اکثر علاقمندان خود در سراسر دنیا برسانند هرچند در آن زمان، مثل امروز تکنولوژی وجود نداشت و تمامی ابزارهای صوتی و سمعی فقط در کاست ها خلاصه می شد اما صدای رسای او جهان را در نوردید و تقریبا ۴۰۰ ترانه از وی بجا مانده است و بیشتر ترانه های او در موضوعات داستانی ، حماسی، عاشقانه وسیاسی بوده است.
مرحوم ابراهیم نوروزی همگام با خانواده از روستای مرنه به روستای اخیان بزرگ کوچ می کنند و یک سال و چند ماهی در آنجا می مانند، گذر زندگی آنان را مجبور می کند که مدتی را به روستای سرو نقل مکان نمایند و حدودا چهار سال در این روستا زندگی می کنند. مرحوم بره در این اثنا به دلائلی به زندان می افتند و چند سالی را در زندان مرکزی ارومیه بسر می برند یعنی در کل زندگی پر مشقتی را داشتند اما استوار همچون سَرو در زندگی استقامت کردند و الحمدلله بعد از آزادی دوباره ستون محکمی بر دل خانواده شدند و با خواندن ترانه های عشق و اوینداری انگار خداوند دنیایش را به سمتی می برد که الگویی مناسب، هم برای اعضای خانواده باشد هم برای دیگر علاقمندان دور وبرش تا به خود و دیگران درس امید و دوست داشتن دهد.
اما در سال ۱۳۴۱ از روستای سرو برای همیشه به روستای جوهنی کوچ می کنند و تا آخر عمرشان در آن روستا می مانند و نکته ای که بسیار حائز اهمیت است اینکه خانواده وی انسانهای متدین و نامداری بودند و هنوز که هنوز است در زمینه صداقت ، امانتداری، و خوش نامی در میان همسایگان و اهالی روستای جوهنی، واهالی منطقه، دارای وجاهت واحترام بسیار بالایی هستند چرا که تلاش برای کسب حلال و پایبندی به اصول دینی و عرف کُردواری و حرمت به همسایگی و اصول انسانی از ارزشهای فکری و اندیشه ای این خانواده می باشد و قطعا این موارد را می توان در اشعار و ترانه های پر معنی مرحوم بره نیز یافت.
دنگبیژ بره ،در طول زندگی شان سفرهای متعددی به کشورهای همسایه داشتند و بیشتر رفت و آمدهایش بصورت تجاری بود و در این زمینه به کشورهای ترکیه و عراق و سوریه سفرهایی را انجام دادند وسخت کوشی و وفا داری به خانواده، وی را به اطراف مختلف می کشاند تا سرپرست مناسبی برای خانواده باشد اما به دلایل مشکلات سیاسی از سال۱۳۶۳ تا سال ۱۳۶۸درکشور ترکیه ماندگار و حتی در آنجا مورد سوء قصد قرار گرفت و زخمی نیز گردید ولی خوشبختانه آسیب چندانی به وی نرسید و همچنان به زندگی خود ادامه داد.
ایشان بعد از اینکه زندگی پر تلاطمی را داشتند ازدواج کردند و حاصل این ازدواج، پنج فرزند پسر به نامهای مصطفی، محمد، فاروق، ذاکر، شوقی، و سه فرزند دختر بود که همگان فرزندان شایسته و لایقی برای پدر مرحومشان شدند هرچند در امر دنگبیژی کسی از آنها نتوانستند راه پدر را ادامه دهند، اما فرزندان صالحی برای دنگبیژ خوشنام کردستان هستند.
دنگبیژ بره علاقه بسیار زیادی به دیوان شیخ احمد جزیری داشتند وچندین بند آن را در ترانه های خود خوانده اند همچنین به دیوان حافظ شیرازی نیز علاقمند بودند در کل به مناجات نامه ها و اذکار و علی الخصوص یاد خداوند بسیار عشق می ورزیدند به شکلی که می توان گفت، در تمام ترانه هایی که خوانده اند از خدای منان نیز یاد می کند و این نشان از حس دینی این دنگبیژ مشهور و نامی بود حسی که در خانواده آنها در حال حاضر نیز مشهود است و در این زمینه برادر کوچکترشان حاج اسد( درود خداوند برایشان باد) فردی بسیار متدین بودند و با اطلاعاتی که در مسائل دینی داشتند، در میان هم سن وسالانش زبانزد خاص و عام بود و خوش سخنی ایشان در منطقه صومای برادوست از شهرتی خاص برخوردار بود.
مرحوم بره در الگو برداری در ترانه های خود بغیر از (طاهرو ) به دنگبیژ (رسو ) نیز علاقمند بودند وهمچنین یکی از دنگبیژهای مورد علاقه اش ( شاکرو) را نیز بسیارمورد توجه قرار می دادند.
مدتی را که مرحوم بره نوروزی در استانبول ساکن بودند مرحوم شاکرو به خانه آنها رفت و آمد می کند و در این میان دو کاست را همگام با هم با صدای خوش لحنشان پر می نمایند که متاسفانه فقط یکی از این کاستها در دسترس عموم قرار دارد.
در بعد اخلاقی فردی بسیار متواضع و خوش اخلاق بودند و در رفتارهای اجتماعی خود طوری رفتار می کردند که هر کس که با او دیدار می کرد، با توجه به اخلاق والایی که داشتند به ایشان علاقه مند می شدند.
زندگی پر از فراز و نشیب مرحوم بره برای علاقمندان این دنگبیژ نامی می تواند یک الگوی مناسب باشد، چرا که علاوه بر سختی های روزگار آن دوران و حوادثی که برایشان پیش آمد هرگز ذره ای از عشق و علاقه ای که به خوانندگی اش داشت کم نکرد بلکه توانست خود را در سطح بالای خوانندگان سنتی ترانه های کردی آن زمان قرار دهد و می توان گفت در بین کردهای سوریه و ترکیه و عراق و همچنین ایران و گویش کرمانجی، مرحوم بره بسیار پر آوازه و نامدار است و در سطح شاکرو حاج
عبدالکریم و….. قرار دارد او با تمام توانش خواند تا به علاقمندانش حس عاشقی را بیاموزد، خواند تا درس زندگی را در لابلای آوازهایش به دیگران منتقل نماید، با عشق از خدایش گفت و به نام محمد صلی الله علیه و سلم اشاره کرد تا پایبند بودن به دینش را آشکار کند او با آوازهایش عشق و تعصب به خاک و وطنش را نشان داد و به کُرد بودنش افتخار کرد تا زمانیکه زنده بود.
ایشان در سال۱۳۷۸/۱۱/۲۶ بعلت سکته قلبی جان به جان آفرین تسلیم نمود اما صدایش هنوز زنده است و هزاران نفر با صدایش عشق و ژیان و زندگی را لمس می کنند. روحشان شاد و یادشان گرامی.
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
درآخر از فرزند شایسته آن مرحوم ، محمد نوروزی نهایت تقدیر و تشکر را دارم که جهت تحریر این زندگی نامه به عنوان یک منبع همراه و یاور ما بودند.
برچسب ها :ابراهیم نوروزی ، دنگبیژ ارومیه ، ماموستا فهیم بهنام ، ولات نیوز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰